نویسنده موضوع: دل نوشته ها  (دفعات بازدید: 40512 بار)

آفلاین abouzaromidi375

  • بابا حرفه ای
  • ****
  • سپاسگزاری ها
  • -تشکر کرده:
  • -تشکر شده:
  • ارسال: 287
  • امتیاز های کاربر: 134
    • تالار گفتگوی حسابداری وحسابرسی گیلان
  • دانشگاه: Rasht
  • مقطع تحصیلی: کارشناسی
پاسخ : دل نوشته ها
« پاسخ #15 : اوت 26, 2011, 12:29:55 »
اي كاش معشوق ز عاشق طلب جان مي كرد      تا كه هر بي سر و پايي نشود يار كسي

« آخرين ويرايش: اوت 26, 2011, 12:58:29 توسط abouzaromidi375 »
در طوفان زندگی با خدا بودن بهتر ا

آفلاین darya

  • کاربر جدید
  • *
  • سپاسگزاری ها
  • -تشکر کرده:
  • -تشکر شده:
  • ارسال: 46
  • امتیاز های کاربر: 44
  • مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد
پاسخ : دل نوشته ها
« پاسخ #16 : اوت 26, 2011, 17:44:10 »
قهر تو
واکنش مثبتی بود
به دیالکتیک احساسات عاشقانه ی من!!
حیف از بودا بودن من بی خبری!!!


ش ی و ا ... حسابداری که شاعر بود!!

احسنت شیوا جان شعرتون قشنگ بود
درضمن زبان نوشتاریتون هم تو تاپیک های مختلف خیلی مودبانه وزیباست.تشکر
الهي،تو چه بي انتها ميبخشي و ما چ

آفلاین vahid

  • کاربر جدید
  • *
  • سپاسگزاری ها
  • -تشکر کرده:
  • -تشکر شده:
  • ارسال: 21
  • امتیاز های کاربر: 21
  • MORS CERTA VITA INCERTA
  • دانشگاه: رازی-کرمانشاه
  • مقطع تحصیلی: کارشناسی
پاسخ : دل نوشته ها
« پاسخ #17 : اوت 26, 2011, 19:06:00 »
توو دنیای منی..........اما..............به دنیا اعتمادی نیست
.::وقتی از همه جا نا امید شدی.به خد

آفلاین fatemeh_karkandeh

  • کاربر جدید
  • *
  • سپاسگزاری ها
  • -تشکر کرده:
  • -تشکر شده:
  • ارسال: 8
  • امتیاز های کاربر: 17
  • دانشگاه: علمی و کاربردی
  • مقطع تحصیلی: کاردانی
پاسخ : دل نوشته ها
« پاسخ #18 : اوت 27, 2011, 15:20:13 »
میگن زندگی مثل یه معما بزرگه که آدم رو وادار میکنه تا برای حل کردنش تلاش کنه همه آدما یه معما بزرگ دارن که به دنبال راه حلش هستن براش وقت میذارن ببینین معما زندگی شما چیه ...
«کوروش»: سه چیز هرگز برنمی گردد: ز

آفلاین mmohammadi

  • مدیر سایت
  • یه دنگ از سایت به نامشه
  • *
  • سپاسگزاری ها
  • -تشکر کرده:
  • -تشکر شده:
  • ارسال: 607
  • امتیاز های کاربر: 273
    • تساوی
  • دانشگاه: تهران
  • مقطع تحصیلی: دکتری
پاسخ : دل نوشته ها
« پاسخ #19 : اوت 28, 2011, 18:36:59 »
آری، آری، زندگی زیباست
زندگی آتشگهی دیرنده پا برجاست
گر بیفروزیش، رقص شعله‌اش در هر کران پیداست
ورنه، خاموش است و خاموشی گناه ماست
قبل از طرح سوال جستجو کنید و از ارسال سوال به صورت پیام خصوصی خودداری فرمایید.

آفلاین المیرا

  • کاربر نیمه فعال
  • **
  • سپاسگزاری ها
  • -تشکر کرده:
  • -تشکر شده:
  • ارسال: 66
  • امتیاز های کاربر: 68
  • در شادی گناهی نیست .
  • دانشگاه: دانشگاه رجاء
  • مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد
پاسخ : دل نوشته ها
« پاسخ #20 : اوت 28, 2011, 20:43:57 »
زن عشق می كارد و كینه درو می كند... دیه اش نصف دیه توست و مجازات زنایش با تو برابر...   می تواند تنها یك همسر داشته باشد و تو مختار به داشتن چهار همسرهستی....   برای ازدواجش ــ در هر سنی ـ اجازه ولی لازم است و تو هر زمانی بخواهی به لطف قانونگذار میتوانی ازدواج كنی...   در محبسی به نام بكارت زندانی است و تو...  او كتك می خورد و تو محاكمه نمی شوی...          او می زاید و تو برای فرزندش نام انتخاب می كنی...او درد می كشد و تو نگرانی كه كودك دختر نباشد...   او بی خوابی می كشد و تو خواب حوریان بهشتی را می بینی...    اومادر می شود و همه جا می پرسند  نام  پدر .....

آفلاین المیرا

  • کاربر نیمه فعال
  • **
  • سپاسگزاری ها
  • -تشکر کرده:
  • -تشکر شده:
  • ارسال: 66
  • امتیاز های کاربر: 68
  • در شادی گناهی نیست .
  • دانشگاه: دانشگاه رجاء
  • مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد
پاسخ : دل نوشته ها
« پاسخ #21 : اوت 28, 2011, 20:44:34 »
تو که مرا به پرده ها کشیده ای
چگونه ره به راز من نبرده ای ؟
گذشتم از تن تو زانکه در جهان
تنی نبود مقصد نیاز من

آفلاین المیرا

  • کاربر نیمه فعال
  • **
  • سپاسگزاری ها
  • -تشکر کرده:
  • -تشکر شده:
  • ارسال: 66
  • امتیاز های کاربر: 68
  • در شادی گناهی نیست .
  • دانشگاه: دانشگاه رجاء
  • مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد
پاسخ : دل نوشته ها
« پاسخ #22 : اوت 28, 2011, 20:45:20 »
اگر به سویت این چنین دویده ام
به عشق عاشقم نه بر وصال تو
به ظلمت شبان بیفروغ من
خیال عشق بهتر از خیال تو

آفلاین hesabdar

  • کاربر جدید
  • *
  • سپاسگزاری ها
  • -تشکر کرده:
  • -تشکر شده:
  • ارسال: 10
  • امتیاز های کاربر: 12
  • دانشگاه: پيام نور
  • مقطع تحصیلی: کارشناسی
پاسخ : دل نوشته ها
« پاسخ #23 : سپتامبر 04, 2011, 10:46:53 »
ای رفته ز دل، رفته ز بر، رفته ز خاطر

بر من منگر، تاب نگاه تو ندارم

بر من منگر، زانکه به جز تلخی اندوه

در خاطر از آن چشم سياه تو ندارم

ای رفته ز دل، راست بگو! بهر چه امشب

با خاطره ها آمده ای باز به سويم؟

گر آمده ای از پی آن دلبر دلخواه

من او نيم، او مرده و من سايه اويم

من او نيم، آخر دل من سرد و سياه است

او در دل سودازده از عشق شرر داشت

او در همه جا، با همه کس، در همه احوال

سودای تو را ای بت بی مهر! به سر داشت

من او نيم، اين ديده من گنگ و خموش است

در ديده او آن همه گفتار، نهان بود

وان عشق غم آلود در آن نرگس شبرنگ

مرموزتر از تيرگی شامگهان بود

من او نيم آری، لب من اين لب بی رنگ

ديري ست که با خنده يی از عشق تو نشکفت

اما به لب او همه دم خنده جان بخش

مهتاب صفت بر گل شبنم زده ميخفت

بر من منگر، تاب نگاه تو ندارم

آن کس که تو ميخواهيش از من به خدا مرد

او در تن من بود و ندانم که به ناگاه

چون ديد و چه ها کرد و کجا رفت و چرا مرد

من گور ويم، گور ويم، بر تن گرمش

افسردگی و سردی کافور نهادم

او مرده و در سينه من، اين دل بی مهر

سنگی ست که من بر سر آن گور نهادم

آفلاین zmousavi

  • کاربر جدید
  • *
  • سپاسگزاری ها
  • -تشکر کرده:
  • -تشکر شده:
  • ارسال: 7
  • امتیاز های کاربر: 7
  • و خدایی که داشتنش جبران تمام نداشتن هاست.
  • دانشگاه: علوم و تحقیقات خوزستان
  • مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد
پاسخ : دل نوشته ها
« پاسخ #24 : سپتامبر 05, 2011, 17:11:01 »
زیر لب وقت نوشتن همه کس نقطه نهند
                                                 ای عجب نقطه خال تو به بالای لب است
هر گناه جدید با خود آفت و بلای جدی

آفلاین shivarad

  • کاربر فعال
  • ***
  • سپاسگزاری ها
  • -تشکر کرده:
  • -تشکر شده:
  • ارسال: 140
  • امتیاز های کاربر: 88
  • هستم اگر میروم گر نروم نیستم
    • ماه شیوا ( دست نوشته های شیوا راد )
  • دانشگاه: پیام نور
  • مقطع تحصیلی: کارشناسی
پاسخ : دل نوشته ها
« پاسخ #25 : سپتامبر 14, 2011, 19:51:27 »
رفتی و بهارنارنج ها بوی زمستان گرفته اند...
مهربان برگرد
 لبخندی بیفشان...

 ش ی و ا
ای موج فر ریخته که بر سنگ سرت خورد

آفلاین darya

  • کاربر جدید
  • *
  • سپاسگزاری ها
  • -تشکر کرده:
  • -تشکر شده:
  • ارسال: 46
  • امتیاز های کاربر: 44
  • مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد
پاسخ : دل نوشته ها
« پاسخ #26 : سپتامبر 15, 2011, 10:08:22 »
برایت آرزو دارم ...



دعایت می کنم، عاشق شوی روزی

بفهمی زندگی بی عشق نازیباست

دعایت می کنم با این نگاه خسته، گاهی مهربان باشی

به لبخندی تبسم را به لب های عزیزی هدیه فرمایی

بیابی کهکشانی را درون آسمان تیره شب ها

بخوانی نغمه ای با مهر

...

دعایت می کنم، در آسمان سینه ات

خورشید مهری رخ بتاباند

دعایت می کنم، روزی زلال قطره اشکی

بیاید راه چشمت را

سلامی از لبان بسته ات، جاری شود با مهر

...

دعایت می کنم، یک شب تو راه خانه خود گم کنی

با دل بکوبی کوبه مهمانسرای خالق خود را

دعایت می کنم، روزی بفهمی با خدا

تنها به قدر یک رگ گردن، و حتی کمتر از آن فاصله داری

و هنگامی که ابری، آسمان را با زمین پیوند خواهد داد

مپوشانی تنت را از نوازش های بارانی

...

دعایت می کنم، روزی بفهمی

گرچه دوری از خدا، اما خدایت با تو نزدیک است

...

دعایت می کنم، روزی دلت بی کینه باشد، بی حسد

با عشق، بدانی جای او در سینه های پاک ما پیداست

شبانگاهی، تو هم با عشق با نجوا

بخوانی خالق خود را

اذان صبحگاهی، سینه ات را پر کند از نور

ببوسی سجده گاه خالق خود را

...

دعایت می کنم، روزی خودت را گم کنی

پیدا شوی در او

دو دست خالیت را پرکنی از حاجت و

با او بگویی:

بی تو این معنای بودن، سخت بی معناست

...

دعایت می کنم، روزی

نسیمی خوشه اندیشه ات را

گرد و خاک غم بروباند

کلام گرم محبوبی

تو را عاشق کند بر نور

...

دعایت می کنم، وقتی به دریا می رسی

با موج های آبی دریا به رقص آیی

و از جنگل، تو درس سبزی و رویش بیاموزی

بسان قاصدک ها، با پیامی نور امیدی بتابانی

لباس مهربانی بر تن عریان مسکینی بپوشانی

به کام پرعطش، یک جرعه آبی بنوشانی

...

دعایت می کنم، روزی بفهمی

در میان هستی بی انتها باید تو می بودی

بیابی جای خود را در میان نقشه دنیا

...

برایت آرزو دارم

که یک شب، یک نفر با عشق در گوش تو

اسم رمز بگذشتن ز شب، دیدار فردا را به یاد آرد

...

دعایت می کنم، عاشق شوی روزی

بگیرد آن زبانت

دست و پایت گم شود

رخساره ات گلگون شود

آهسته زیر لب بگویی، آمدم

به هنگام سلام گرم محبوبت

و هنگامی که می پرسد ز تو، نام و نشانت را

ندانی کیستی

معشوق عاشق؟

عاشق معشوق؟

آری، بگویی هیچ کس

...

دعایت می کنم، روزی بفهمی ای مسافر، رفتنی هستی

ببندی کوله بارت را

تو را در لحظه های روشن با او

...

دعایت می کنم ای مهربان همراه

تو هم ای خوب من

گاهی دعایم کن




شعر از:کیوان شاهبداغی
الهي،تو چه بي انتها ميبخشي و ما چ

آفلاین hesabdar

  • کاربر جدید
  • *
  • سپاسگزاری ها
  • -تشکر کرده:
  • -تشکر شده:
  • ارسال: 10
  • امتیاز های کاربر: 12
  • دانشگاه: پيام نور
  • مقطع تحصیلی: کارشناسی
پاسخ : دل نوشته ها
« پاسخ #27 : سپتامبر 17, 2011, 10:31:45 »
جاده های ساحلی


خوش است همنفس جاده های ساحلی ات

و موجکوب غزل های سبک بیدلی ات


چقدر قافیه ها سنگی اند دریا جان !

کجاست سوره ای از ابرهای ساحلی ات ؟


به نیمه می رسد امشب که ماه زل بزند

به جامه دوختنم با پرند مخملی ات


و از سواحل بوشهر ،نامه ای دلتنگ

نوشته ام به افق های سبز انزلی ات


چقدر خسته ای از ارتفاع آهن و دود

چقدر خسته از این شهر، روح جنگلی ات


منم که سوخته ام پیش پای اسکله ها

و چشم دوخته بر ماهیان بسملی ات


 به جزرو مد تونهج البلاغه می شنوم

نشسته ام به تماشای شور یا علی ات!


خدايا چنان كن سرانجام كار كه تو خشنود باشي و ما رستگار.........

آفلاین vahid

  • کاربر جدید
  • *
  • سپاسگزاری ها
  • -تشکر کرده:
  • -تشکر شده:
  • ارسال: 21
  • امتیاز های کاربر: 21
  • MORS CERTA VITA INCERTA
  • دانشگاه: رازی-کرمانشاه
  • مقطع تحصیلی: کارشناسی
پاسخ : دل نوشته ها
« پاسخ #28 : سپتامبر 17, 2011, 13:29:27 »
مگسی را کشتم

نه به این جرم که حیوان پلیدیست، بد، است

و نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است

طفل معصوم به دور سر من می چرخید

به خیالش قندم

یا که چون اغذیه ی مشهورش، تا به آن حد، گَندَم

ای دو صد نور به قبرش بارد

مگس خوبی بود

من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد

مگسی را کشتم
.::وقتی از همه جا نا امید شدی.به خد

آفلاین ilare

  • کاربر جدید
  • *
  • سپاسگزاری ها
  • -تشکر کرده:
  • -تشکر شده:
  • ارسال: 29
  • امتیاز های کاربر: 4
  • دانشگاه: سراسري وازاد
  • مقطع تحصیلی: کارشناسی
پاسخ : دل نوشته ها
« پاسخ #29 : نوامبر 27, 2011, 12:55:37 »
باران...
باران صدايم مي زند،ازپشت اين دلمردگي،باقطره هايش دم به دم باران صدايم مي زند،باشورو باسرزندگي با خودبه دورم مي برد،از سرزمين تشنگي باران صداي عشق تو،عشقي كه تنهايم گذاشت عشقي كه بيم مردنم،با رفتنش هرگز نداشت باران صداي گريه ام، در خلوت شبهاي دور آواز تلخ قلب من، در كوچه هاي سوت وكور باران صدايم مي زند،از خاطرات گم شده آمد سراغ خستگي،گويد جهان روشن شده باران نويدم مي دهد، عشقت فراموشم شود آخر تمام عشق من،همراه باران مي رود.
تقديم به آن كسي كه به چه انداخت مرا
تنهايي كوله بار هميشگي من        وياد تنهايادگار      زندگي مي گذرد وزمان از پس آن      ودر اين فاصله ها بي كس

كه انتظار هيچ كس در دل نيست...

تالار گفتگوی حسابداری

پاسخ : دل نوشته ها
« پاسخ #29 : نوامبر 27, 2011, 12:55:37 »

Tags: