نویسنده موضوع: اصول حسابداری 1 -حسابداری دولتی - حسابداری شرکت ها - حساب  (دفعات بازدید: 2282 بار)

آفلاین MOHAMAD DOUHANDEH

  • کاربر جدید
  • *
  • سپاسگزاری ها
  • -تشکر کرده:
  • -تشکر شده:
  • ارسال: 1
  • امتیاز های کاربر: 0
  • دانشگاه: موسسه آموزش عالی پارس
  • مقطع تحصیلی: کاردانی
حسابدارى خريد و فروش كالا در موسسات بازرگانى
در مباحث پيشين ، مبانى عمومى حسابدارى بيان و مراحل پياپى انجام عمليات حسابدارى در يك موسسه خدماتى تشريح شد . در اين فصل ، با توضيح عمليات حسابدارى مربوط به خريد و فروش كالا ، چرخه حسابدارى موسسات بازرگانى تشريح مى شود ∙ تفاوت اصلى حسابدارى موسسات خدماتى با موسسات بازرگانى در اين است كه ، درآمد موسسات خدماتى از محل حق الزحمه و كارمزد خدماتى تحصيل مى شود كه براى مشتريان انجام مى دهند؛ حال آنكه درآمد اصلى موسسات بازرگانى حاصل جمع مبالغى است كه از فروش كالاها عايد مى گردد؛ و براى تعيين سود موسسات بازرگانى ، علاوه بر هزينه عمليات بايد بهاى تمام شده كالاى فروش رفته نيز از درآمد فروش كسر شود ∙
 پيش از تشريح جزئيات عمليات حسابدارى موسسات بازرگانى جا دارد كه ابتدا توضيح مختصرى درباره موقعيت موسسات بازرگانى در بين موسسات انتفاعى داده شود و سپس درباره عمليات خريد و فروش كالا مطالبى كلى عنوان گردد∙
طبقه بندى موسسات انتفاعى
موسسات انتفاعى را بر حسب نوع فعاليتهائى كه به آن اشتغال دارند ، مى توان به ترتيب زير طبقه بندى كرد:
موسسات خدماتى موسساتى هستند كه خدماتى را به مشتريان عرضه و در ازاى آن كارمزد يا حق الزحمه دريافت مى كنند . مانند : بانكها ، تعميرگاهها ، هتل ها ، بنگاه هاى باربرى و مسافربرى و نظاير آن ∙
موسسات توليدى يا صنعتى  موسساتى هستند كه انواع فرآورده ها و كالاهاى بادوام يا مصرفى را معمولا با بكار گرفتن سرمايه و نيروى انسانى ماهر و با استفاده از ابزارها و ماشين آلات و تاسيسات مى سازند يا توليد مى كنند و آنها را مستقيما و يا از طريق شبكه هاى توزيع به فروش مى رسانند ∙ مانند كارگاهها ، نيروگاهها و نظاير آنها
موسسات بازرگانى  موسساتى هستند كه به خريد و فروش انواع مواد خام ، محصولات كشاورزى و كالاهاى ساخته شده اشتغال دارند . مانند : تجارتخانه ها ، كسبه ، فروشگاهها ، موسسات و شركتهاى تجارتى ∙
فعاليت اصلى موسسات بازرگانى خريد انواع فرآورده ها و كالاها از توليد كنندگان و عرضه آن به خريداران است . اين گونه موسسات معمولا در شكل و محتواى كالاهائى كه خريدارى و به فروش مى رسانند ( بغير از بسته بندى و نظاير آن) تغييرى نمى دهند ، بلكه كالاها را خريدارى ، حمل ، انبار و در محل و موقع مناسب به مشتريان عرضه مى كنند ∙
روشهاى فروش كالا
روشهاى متنوعى در فروش انواع فرآورده ها و كالاهاى مصرفى و با دوام بكارمى رود كه از جمله مى توان فروش نقد ، فروش نسيه ، فروش اقساطى و فروش امانى را نام برد. در اين مبحث تنها دو روش متداول فروش ، يعنى فروش نقد و نسيه مورد بحث است ∙
فروش نقد  معامله اى است كه براى تسليم كالا و پرداخت بهاى آن موعدى در آينده مقرر نشود و تحويل كالا از طرف فروشنده و پرداخت بهاى آن از طرف خريدار به طور همزمان باشد . اغلب فروشگاهها و خرده فروشان ، كالاهاى خود را نقدى مى فروشند ∙
فروش نسيه   معامله اى است كه كالا در زمان حال تحويل و براى پرداخت بهاى آن موعدى در آينده مقرر شود و فروشنده  موافقت نمايد كه قيمت را مدتى پس از تحويل كالا از خريدار دريافت نمايد . بسيارى از توليدكنندگان و غالب عمده فروشان ، كالاهاى خود را به نسيه مى فروشند و معمولا مهلتى بين 30 تا 90 روز براى پرداخت بهاى كالا به خريدار مى دهند ∙
صورتحساب يا فاكتور فروش
مواد خوراكى و بسيارى از كالاهاى مصرفى روزانه كه معمولا در مغازه هاى خرده فروشى ، سوپر ماركتها و فروشگاههاى بزرگ عرضه مى شود ، غالبا با داد وستد ، خريد و فروش مى شود ∙ در اين نوع معاملات معمولا سند و مدركى بين خريدار و فروشنده مبادله نمى شود و تنها در برخى از موسسات خرده فروشى و فروشگاههاى بزرگ ، نوار ماشين صندوق ( ماشين ثبت فروش نقدى ) به عنوان مدرك فروش به خريدار داده مى شود ∙ اما در فروش نقدى اغلب كالاهاى بادوام و برخى از كالاهاى مصرفى ، بر حسب نوع كالا و سيستم حسابدارى موسسه فروشنده برگه فروش نقدى صادر و يا از برچسب ، برگه كالا و يا مدرك ديگرى به عنوان صورتحساب فروشنده استفاده مى كند و اين مدرك را پس از دريافت پول همزمان با تحويل كالا به خريدار     مى دهد. در عمده فروشى كالاها و معاملات نسيه براى روشن بودن شرايط معامله فروشندگان معمولا سندى به نام صورتحساب ، سياهه يا فاكتور فروش تهيه مى كنند ∙ در فاكتور فروش اطلاعات زير درج مى شود .
1-  شماره فاكتور
2-  تاريخ معامله
3-  نام فروشنده
4-  نام خريدار ( يا مشترى )
5-  شرايط حمل و تحويل و بها‌ى كالاى فروخته شده
6-  نوع ، مشخصات ، شماره ، مقدار ، قيمت فروش واحد (نرخ) كالاى فروخته شده
7-  جمع مبلغ فروش
تخفيفات
موسسات بازرگانى  براى افزايش حجم فروش و تسريع در وصول مطالبات خود تدابير گوناگونى را بكار      مى گيرند كه يكى از مهمترين آنها اعطاى تخفيف است‌ . انواع تخفيفاتى كه موسسات بازرگانى اعم از توليد كنندگان ، عمده فروشان و خرده فروشان ، بر حسب نوع فعاليت خود ، به مشتريان اعطا مى كنند را مى توان در دو گروه اصلى زير طبقه بندى كرد :
تخفيفات تجارى ∙ فروش كالا به قيمتى ارزانتر از قيمت مندرج در فهرست قيمت (كاتالوگ) يا برچسب كالاهاى يك موسسه را اعطاى تخفيف و كاهشى را كه در قيمت داده مى شود ، تخفيف تجارى مى نامند ∙  تخفيفات تجارى قاعدتا بر حسب درصدى از قيمت كالا تعيين مى گردد و معمولا به گروههاى مختلف مشتريان و در مواردى به نرخهاى متفاوت اعطا مى شود ∙
نكته: تخفيفات تجارى از كل مبلغ فاكتور يا صورتحساب فروش كسر مى شود و معمولا در مدراك و دفاتر حسابدارى فروشنده و خريدار ثبت نمى شود ∙
 تخفيفات نقدى   در اوضاع و احوال عادى و با ثبات  اقتصادى ، اغلب توليدكنندگان و عمده فروشان ، كالاهاى خود را به نسيه مى فروشند ∙ در فروش نسيه كالا ، فروشنده علاوه بر ارزيابى اعتبار يكايك مشتريان و تعيين سقفى براى فروش نسيه به هر يك از آنان معمولا مهلتى را براى پرداخت مبلغ فاكتور تعيين مى كنند كه به آن شرط فروش نسيه مى گويند ∙


مبانی حسابداری دولتی
 
1- حسابداری نقدی:
در حسابداری نقدی درامدها در سال مالی وصول وجوه نقد مربوط و هزینه ها در سال مالی پرداخت وجوه نقد مربوطه به حساب منظور می شوند.
صورتهای مالی كه با حسابداری نقدی تنظیم می شود معمولا فاقد حسابهای دریافتنی و پرداختنی است. اموال خریداری شده نیز ممكن است به جای انعكاس در حسابهای دارایی ثابت، در هنگام خرید مستقیما به حساب هزینه منظور شود، ولی سرمایه گذاریها و بدهیهای بلندمدت ناشی از فعالیتهای مالی نقدی معمولا در حسابهای ترازنامه ای ثبت می شوند. سرمایه گذاریها و اوراق بهاداری كه نقدا خریداری شده اند به بهای تمام شده ثبت می شوند ولی در ترازنامه معمولا ارزش بازار آنها نیز در داخل پرانتز در مقابل بهای تمام شده نشان داده می شود. سرمایه گذاریها و اوراق بهاداری كه به عنوان كمك یا هدیه دریافت شده است به ارزش متعارف بازار در تاریخ دریافت در حسابها منظور می شود.
 
2- حسابداری تعهدی:
در حسابداری تعهدی درامدها در سال انجام خدمات یا فروش كالاها، و هزینه ها در سال دریافت كالاها و خدمات و ایجاد تعهد به حساب منظور می شوند.
در حسابداری بازرگانی به منظور رعایت اصل وضع هزینه های هر دوره مالی از درامدهای متعلق به همان دوره و تعیین سود یا زیان سال مالی و وضعیت مالی واقعی در پایان هر دوره مالی معمولا از حسابداری تعهدی استفاده می شود. افتتاح حسابهایی مانند پیش پرداختها، هزینه های معوق و پیش دریافتها و همچنین به حساب دارایی منظور نمودن موجودی كالای پایان دوره مالی از نتایج به كار بردن حسابداری تعهدی است.
مزایای حسابداری تعهدی:
1- حسابداری تعهدی برای تعیین بهای تمام شده و هزینه های واقعی اجرای برنامه ها، عملیات و فعالیتهای سازمانهای دولتی در قالب اعتبارات مصوب ضروری می باشد.
2- كنترل دقیق درامدها و سایر منابع تامین اعتبار و هزینه ها و سایر پرداختهای حسابهای مستقل در صورتی میسر خواهد بود كه از مبنای حسابداری تعهدی استفاده شود.
3- مبنای تعهدی اطلاعات كاملتر و جامعتری جهت نظارت بر عملكرد ازمانهای دولتی و ارزیابی آنها در اختیار قوه مقننه، دولت و سایر مراجع قانونی و افراد كشور قرار می دهد.
4- حسابداری تعهدی اطلاعات و گزارشهای مالی صحیح تر و دقیق تری جهت برنامه ریزی و تصمیم گیری و اجرای عملیات و برنامه ها د اختیار مدیران سازمانهای دولتی قرار میدهد.
5- در برخی حسابهای مستقل و سازمانهای دولتی انتفاعی شناخت درامدها و هزینه های واقعی و تعلق آنها به دوره مالی و نیز تعیین وضع مالی صحیح در پایان دوره مالی فقط با به كار گیری حسابداری تعهدی مقدور است.
 
 
3- حسابداری نیمه تعهدی: در حسابداری نیمه تعهدی برای ثبت درامدها از مبنای نقدی و برای ثبت هزینه ها از مبنای تعهدی استفاده می شود. یا به عبارت دیگر در مبنای نیمه تعهدی درامدهایی كه عملا وصول و هزینه هایی كه تعهد یا تحمل شده است (هزینه های واقعی دوره مالی) در حسابهای هر دوره مالی ثبت می شود.
دلایل استفاده از حسابداری نیمه تعهدی در سازمانهای دولتی بسیاری از كشورها:
1- استفاده از مبنای تعهدی برای ثبت هزینه ها به منظور كنترل بیشتر آنها ضروری تر از درامدهاست
2- همیشه احتمال عدم وصول بخشی از مالیاتها و عوارض و سایر درامدهای پیش بینی شده وجود دارد كه بنابر اصل احتیاط به كار بردن حسابداری نقدی را در مورد آنها ایجاب می كند.
 
4- حسابداری تعهدی تعدیل شده: در حسابداری تعهدی تعدیل شده شناخت و ثبت درامدها و حسابها در دوره مالی ای انجام می پذیرد كه در آن دوره درامد "آماده، در دسترس و قابل اندازه گیری" باشد. منظور از آماده و در دسترس بودن درامدها قابل وصول بودن آنها در دوره مالی جاری یا مدتی كوتاه پس از پایان دوره جاری است به ترتیبی كه پرداخت بدهیها و تعهدات دوره جاری از محل درامدهای مذكور میسر باشد.
در حسابداری تعهدی تعدیل شده از مبنای تعهدی برای ثبت هزینه ها استفاده می شود.
در آن گروه از سازمانهای دولتی و حسابهای مستقل كه با استناد به قوانین و مستندات موجود تشخیص قطعی الیاتهای دریافتی و سایر درامدهای آنها قبل از وصول امكان پذیر است، حسابداری تعهدی تعدیل شده به طور گسترده ای مورد استفاده قرار می گیرد.
 
5- حسابداری نقدی تعدیل شده: در حسابداری نقدی تعدیل شده ثبت درامدها در دوره دریافت وجوه نقد و ثبت هزینه ها مستلزم تحقق دو شرط لازم و كافی یعنی ایجاد تعهد و انجام پرداخت است.
در وزارتخانه ها و موسسات دولتی ایران درامدها و هزینه ها با حسابداری نقدی تعدیل شده شناسای و در حسابها ثبت می شوند.
 
در برخی از سازمانهای دولتی و حسابهای مستقل انتفاعی كه ناگزیر به تعیین سود یا زیان ویژه هر سال مالی می باشند از مبنای حسابداری تعهدی كامل استفاده می شود، لیكن در اغلب سازمانهای دولتی و حسابهای مستقل برای ثبت درامدها و هزینه ها سایر مبانی حسابداری مورد استفاده قرار می گیرد.
در هر سازمان دولتی انتخاب مبنای حسابداری معمولا به عوامل متعددی مانند اهمیت انواع مختلف اطلاعات مالی و سودمندی آنها در رفع نیازهای محاسباتی و مدیریت، سطح پیشرفت فن حسابداری، تخصص مدیران و كاركنان مالی دولت و ماهیت برنامه ها و عملیات بستگی دارد.

حسابداری شرکت ها
1 ) جمع آوری اسناد ومدارک مثبته :
منظور همان فاکتورفیش ورسیدهای پرداخت رسیدهای بانکی وغیره می باشد.
2 ) تجزیه وتحلیل اسناد ومدارک مثبته :
منظور تجزیه تحلیل یا همان دودو تاچهارتای یک حسابدار است کهمثلا اگر رسیدی یا فاکتوری در دست دارد جهت چگونگی  وغیره آن فکر می کند.
3 ) سند حسابداری :
پس از تجزیه وتحلیل حسابدار می بایست جهت ثبت های مربوطه به سند حسابداری رجوع کند که امروزه دراکثر ادارات در نرم افزارهای کا مپیوتری حسابداری انجام میگردد.
 4) دفتر روزنامه :
سپس می بایست از روی سند حسابداری دفتر روزنامه که جزء دفاتر قانونی می باشد ثبت گردد.که این نکته قابل ذکر است دفتر روزنامه دقیقا همانند سند حسابداری می باشد.
5 ) دفتر کل:
بعد از ثبت دفتر روزنامه می بایست مانده هرحساب در دفترکل که به صورت ریز هرحساب درآن گنجانده شده منتقل گردد.
6 ) دفترمعین :
بعد از دفتر کل نیز می باست هر کدام از حسابها که ریز دارند همانند بانک مثلا بانک ملی صادرات و....می بایست به صورت جزء وارد دفتر معین گردد.
 7) مانده گیری از حسابهای دفتر کل :
در پایان سال مالی می بایست از تمامی حسابهای دفتر کل مانده گیری کرد.
8 ) تراز آزمایشی :
پس از مانده گیری از حسابهای دفتر کل می بایست به ترتیب خاصی که بعدا در سرفصلی تحت عنوان تراز آزمایشی توضیح داده خواهد شد کلیه حسابها گنجانده گردد.قابل ذکر است که تراز آزمایشی دو ستونی می باشد .
9 ) اصلاح حسابها :
در پایان هر دوره مالی وپس از ایجاد ترازآزمایشی یکسری اصلاحات می بایست در دفاترمالی صورت گیرد.عمده این اصلاحات به استهلاک دارایی های ثابت همچنین مشخص نموده ذخیره مطالبات مشکوک الوصول وهزینه های اجاره وبیمه وحقوق هایی که بنا به دلایلی مثلا فراموشی حسابدار پرداخت نگردیده است می باشد.
10) ترازآزمایشی اصلاح شده :
پس از انجام اصلاحات می بایست حسابدار ترازآزمایشی ای را طراحی نموده که کلیه اصلاحات نیز در آن قید شده باشد.که نام  آن تراز آزمایشی اصلاح شده می باشد.
11) صورت سود وزیان :
نتیجه فعالیت هرشرکتی اعم از خدماتی بازرگانی وتولیدی از روی صورت سودوزیان مشخص می گردد که این صورت در هر واحدی به صورت متفاوتی با واحدهای دیگر می باشد.
12) صورت سرمایه :
صورت سرمایه نیز به ترتیب سرمایه اولیه وسپس اگر سرمایه گذاری مجددی وجود داشته باشد وهمچنین برداشت نیز کسر می گردد ودر نهایت سود یا زیان طی سال مالی اضافه یا کسر می گردد تا میزان سرمایه درپایان دوره مشخص گردد.صورت سرمایه در تمامی واحدهای خدماتی بازرگانی وتولیدی معمولا به یک شکل می باشد.
13) ترازنامه :
بیلان یا ترازنامه به 3 شکل طراحی می گردد که بعدا به صورت کامل توضیح داده خواهد شد .اما مهمترین آن ترازنامه به شکل T می باشدکه دارایی های در یک طرف ودر طرف دیگر مجموع بدهی ها وسرمایه درج می گردد که میبایست 2طرف با یکدیگر بر اساس معادله حسابداری برابر وتراز باشد.
14) بستن حسابهای موقت :
در هر شرکتی 2نوع حساب وجود دارد :حسابهای دائم وموقت.حسابهای موقت که در هر واحدی (خدماتی تولیدی وبازرگانی) متفاوت می باشد  در پایان سال معمولا به حساب خلاصه سود (زیان ) بسته می شوند.البته درتمامی واحدها هزینه به عنوان حساب موقت می باشد.
15) تراز اختتامی :
قبل از بستن حسابهای دائم می بایست لیستی از آن در صورتحسابی تحت عنوان ترازاختتامی تهیه گردد.
16) بستن حسابهای دائمی :
پس از بستن حسابهای موقت نوبت به بستن حسابهای دائم می رسد.عمده حسابهای دائمی شامل دارایی ها بدهی ها وسرمایه می باشد.
17) تراز افتتاحی در سال مالی جدید :
قبل از افتتاح  حسابهای دائم درسال مالی جدید می بایست لیستی از آن در صورتحسابی تحت عنوان ترازافتتاحیه تهیه گردد.
18) افتتاح حسابهای دائمی درسال مالی جدید :
تمامی حسابهای دائمی (دارایی بدهی سرمایه) با حساب ترازافتتاحی  افتتاح میگردند.
 *   به زودی به شرح هریک از 18 قسمت فوق به صورت کامل خواهیم پرداخت.

منظور از حسابداری صنعتی (بهای تمام شده)چیست؟
حسابداری صنعتی شاخه ای از علم و  فن حسابداری است که وظیفه جمع آوری اطلاعات مربوط به عوامل هزینه و محاسبه بهای تمام شده محصولات و خدمات را بر عهده داشته و باتجزیهو تحلیل گزارشهاو بررسی راههای تولید روشهای تقلیل بهای تمام شده تولیدات را بیان می کند.
اهمیت حسابداری بهای تمام شده برای چیست؟
در واقع حسابداری صنعتی یا حسابداری بهای تمام شده یک ابزار بسیارمهم در اختیار میریت میباشد تا مدیران را در برنامه ریزی ، کنترل ونظارت وبررسی نتایج فعالیتها، یاری نماید.
مدیریت با استفاده از حسابداری صنعتی ،بهای تمام شده تولیدات را محاسبه می کند و کنترل خود را برروی هزینه های مواد ،دستمزد و و سایر هزینه های تولید اعمال می کند.
مدیران اگر گزارشات دقیق و صحیحی از عوامل هزینه نداشته باشنددر تصمیم گیری خود در جهت افزایش تولید یا سایرتصمیم گیریها و راه انجام تصمیمات خود با مشکل مواجه خواهندشد .
به عنوان مثال فرض کنید در صورتی که هدف تغییر نوع محصول تولید شده یا افزایش تولید باشد باید اطلاعات دقیقی از هزینه تولید وجود داشته باشد تا بتوان تصمیم گرفت که اگر ماشین آلات جدید خریداری شوند مقرون به صرفه است و یا ماشین آلات تعویض شوندو یا اینکه ماشین آلات اجاره گرفته شوند و یا بهتر است حقوق پرسنل افزایش داده شود ویا باید مقدار پرسنل افزایش داده شودو بسیاری از انواع تصمیمات مدیریت درموارد مشابه فوق الذکر مشروط بر اطلاعات حسابداری بهای تمام شده می باشد .
کاربرد حسابداری بهای تمام شده چیست؟
گاهی تصور می شود کابرد حسابداری صنعتی و بهای تمام شده محدود به کارخانجات و صنایع تولیدی می باشد هرچند شاید مشهورترین کاربردآن در این جهت باشدولی سایر موسسات نیز از حسابداری بهای تمام شده بهره برده و از روشهای حسابداری بهی تمام شده در بانکها ، شرکتهای بیمه ، عمده فروشیها، شرکتهای حمل ونقل ،شرکتهای هواپیمایی ،دانشگاههاو بیمارستانها در جهت کارایی بیشتر استفا ده می گردد.
بعنوان مثال در یک بیمارستان کنترل هزینه ها و تعیین بهای تمام شده هزینه های بستری شدن و درمان یک بیمار ، با استفاده از حسابداری بهای تمام شده صورت می پذیرد و موادمصرفی ، دستمزد پزشک وسایر هزینه های مرتبط شناسایی و ثبت کنترل می گردندتا بهای تمام شده مشخص شود . یا شرکتهای حمل و نقل سعی در محاسبه و تعیین هزینه حمل بهای تمام شده حمل یک کیلوکالا و یکنفر مسافر را دارند .
مقایسه جایگاه حسابداری مالی و حسابداری بهای تمام شده در موسسات تولیدی
حسابداری مالی در موسسات وظیفه تهیه گزارش وضعیت مالی و در واقع صورت سود و زیان ، ترازنامه و صورت گردش وجوه نقد را به عهده دارد و بیان می کند که در طول دوره مالی چه نتایجی حاصل شده است اما حسابداری بهای تمام شده در کنار حسابداری مالی گزارشاتی ازجزئیات تولید و مراکز ایجاد هزینه ارائه می دهد و به صورت دقیق تر مقدار مصرف مواد ، میزان تولید، ساعات کار انجام شده وهزینه های سایر عوامل تولید را در اختیار مدیریت قرارمیدهد تا بر اساس این اطلاعات و گزارشات مدیریت تصمیم گیری ،کنترلو برنامه ریزی کند.باید بدانید واحد حسابداری مالی و واحد حسابداری بهای تمام شده تحت نظر مدیر مالی می باشند و در واقع واحد حسابداری مالی و واحد حسابداری بهای تمام شده بازوان مدیریت مالی می باشند.
اشاره شد که حسابداری بهای تمام شده گزارشاتی از جزئیات تولید و مراکز هزینه و عوامل ایجاد کننده هزینه در اختیار مدیریت قرار می دهد و با توجه به اینکه سعی  در تعیین بهای تمام شده تولید یک واحد کالا در هر یک از مراحل ساخت را دارد به آن حسابداری بهای تمام شده می گویند و به نظر می رسد اولین گزارشی را که یک حسابدار صنعتی باید تهیه کند جدول بهای تمام شده کالای فروش رفته باشد.
جدول بهای تمام شده کالای فروش در واقع همان چرخه یا شکل کلی حسابداری صنعتی میباشد که به صورت گزارش ارائه می شود .این جدول از 5 بخش تشکیل شده است :
1- بخش مواد مستقیم که اطلاعاتی در ارتباط با مواد مصرف شده ارائه می دهد .
2- بخش دستمزد مستقیم که اطلاعاتی را در ارتباط  هزینه حقوق کارگران خط تولید ارائه می دهد.
3- بخش هزینه های سربار تولید که اطلاعاتی را درارتباط با سایر هزینه های تولید ارائه می دهد.
4- بخش کالای در جریان ساخت.
5- بخش کالای ساخته شده.
ملاحظه می کنید برای تهیه اولین گزارش حسابداری صنعتی با مفاهیم و اصطلاحات جدیدی همچون مواد مستقیم ،دستمزد مستقیم ،سر بارو سایر موارد مواجه خواهید شدهر چند اصول حسابداری صنعتی با حسابداری مقدماتی وتکمیلی که فرا گرفتید یکسان می باشد ولیکن برای فراگیری حسابداری صنعتی لازم است ابتدا با مفاهیم حسابداری صنعتی و طبقه بندی هزینه ها در حسابداری صنعتی آشنا شوید که در ادامه آنها را بررسی خواهیم نمود و سپس مباحث حسابداری صنعتی را به صورت تخصصی تر مطرح خواهیم کرد.
طبقه بندی هزینه ها  چگونه است
هرینه ها در حسابداری صنعتی از دیدگاههای متفاوتی طبقه بندی شده اند.به شکل زیر که خلاصه طبقه بندی هزینه ها را نشان میدهد توجه کنید تا در ادامه آنها را به صورت کلی تر بررسی نمائیم .
هزینه ها به 3 طبقه تقسیم می شوندو هر طبقه بندی خود به گروههایی تقسیم خواهد شد.
1- طبقه بندی طبیعی هزینه ها
2- طبقه بندی هزینه ها بر اساس ارتباط آنها  با تولید محصول
3- طبقه بندی هزینه ها  براساس ارتباط با حجم وتعداد تولید
منظور از طبقه بندی طبیعی هزینه ها چیست؟
در این طبقه بندی ابتدا هزینه ها به الف) هزینه ها ی ساخت (تولید )و ب ) هزینه های تجاری تفکیک خواهد شد
الف-1) هزینه های ساخت
هزینه هایی می باشند که در کارخانه ها جهت تولید کالا و محصول مصرف و ایجاد میشوند مانند مواد اولیه مصرفی ، هزینه دستمزد و سایر هزینه های تولید .
ب -1) هزینه های تجاری
هزینه هایی می باشند که برای ساخت محصول و در قسمت ساخت نشده بلکه در سایر بخشهامانند بخش اداری ، بخش توزیع و فروش ، سایر قسمتها ایجاد می شوند به طور معمول به هزینه های تجاری هزینه های تجاری هزینه های عملیاتی نیز گفته می شود .
2- منظور از طبقه بندی هزینه ها بر اساس ارتباط آنها با تولید محصول چیست؟
در حسابداری صنعتی ، هزینه ها بر اساس ارتباط با تولید به 2 گروه الف) مستقیم  ب) غیر مستقیم تقسیم می شوند.
الف -2) هزینه های مستقیم
همچنانکه مشخص می باشند که ارتباط مستقیم با تولید دارند و می توان آنها را در کالاهای تولید شده مشخص نمود یا به مرحله ای از ساخت یا سفارش تولید ارتباط داد. مشخص ترین این هزینه ها مواد اولیه و دستمزد مستقیم تولید می باشد . موادی که مستقیمادر تولید یک کالا نقش دارند مواد مستقیم تولید می باشند به عنوان مثال چوبی که در ساخت میز و صندلی ، چرمی که در ساخت کفش و یا شیری که در ساخت بستنی به کار می رود مواد مستقیم تولید می باشند و یا دستمزد کارگرانی که در خط تولید کار می کنند و در تولید کالا نقش دارند دستمزد مستقیم تولید محسوب می شود.
ب – 2) هزینه های غیر مستقیم
هزینه های غیر مستقیم هزینه هایی می باشند که در تولید محصول نقش اصلی رانداشته هر چند برای تولید محصول لازم اند و برای ساخت محصول ایجاد می شوند لیکن ارتباط مستقیمی با محصول ندارند این هزینه ها را به سادگی نمی توان به یک مرحله از ساخت و یا سفارش معین و مشخص ارتباط داد هر چند این هزینه ها در طی تولید صورت پذیرفته اند مانند هزینه های سوخت و برق مصرفی سالن و کارگاه تولید ، روغن مصرفی جهت ماشین آلات تولیدی و سایر موارد مشابه و یا حقوق و دستمزد غیر مستقیم پرداختی در جهت تولید مانند حقوق سر کارگران و یا نگهبانان که به عنوان هزینه های غیر مستقیم شناسایی می شوند و یا هزینه ی استهلاک ساختمان کارخانه ه نمی توان آن را به یک تولید مشخص مرتبط کرد نمونه های غیر مستقیم می باشند مواد غیر مستقیمی که در جهت تولید مصرف می شوند نیز می توانند به عنوان هزینه های غیر مستقیم تلقی می شوند موادی مانند چسب مصرفی در ساخت کفش و یا در ساخت میز و صندلی مواد غیر مستقیم تولید محسوب می شوند البته همچنانکه اشاره شد وجود این هزینه ها الزامی است ولی به دلیل نا چیز بودن و یا غیر الرامی بودن به یک محصول آنها را به عنوان غیر مستقیم شناسایی می کنند به هزینه ها ی غیر مسنقیم سربار ساخت یا سر بار تولید نیز گفته می شود .

اهمیت‌ در حسابرسی‌
 
کلیــات‌
1 .    هدف‌ این‌ استاندارد، ارائه‌ استانداردها و راهنماییهای‌ لازم‌ درباره‌ مفهوم‌ اهمیت‌ و رابطه‌ آن‌ با خطر حسابرسی‌ است‌.
2 .        حسابرس‌ در هر کار حسابرسی‌ باید اهمیت‌ و رابطه‌ آن‌ را با خطر حسابرسی‌ ارزیابی‌ کند.
3 .    از دیدگاه‌ این‌ استاندارد، اطلاعاتی‌ با اهمیت‌ تلقی‌ می‌شود که‌ عدم‌ ارائه‌ یا ارائه‌ نادرست‌ آن‌ بتواند قضاوت‌ و تصمیم‌گیری‌ یک‌ استفاده‌کننده‌ منطقی‌ از صورتهای‌ مالی‌ را درباره‌ امور واحد اقتصادی‌ تغییر دهد. درجه‌ اهمیت‌ اقلام‌، به‌ کمیت‌، ماهیت‌ و شرایط‌ ایجاد آنها و نوع‌ و اندازه‌ واحد اقتصادی‌ بستگی‌ دارد.
اهمیـت‌
4 .        هدف‌ از حسابرسی‌ صورتهای‌ مالی‌ این‌ است‌ که‌ حسابرس‌ بتواند دراین‌ باره‌ که‌ آیا صورتهای‌ مزبور از تمام‌ جنبه‌های‌ با اهمیت‌، طبق‌ استانداردهای‌ حسابداری‌ تهیه‌ شده‌ است‌ یا خیر، اظهارنظر کند . تعیین‌ این‌ که‌ چه‌ چیز با اهمیت‌ می‌باشد، مستلزم‌ قضاوت‌ حرفه‌ای‌ است‌.
5 .    حسابرس‌ در برنامه‌ریزی‌ حسابرسی‌، میزان‌ قابل‌ قبولی‌ از اهمیت‌ را مشخص‌ می‌کند که‌ بتواند تحریفهای‌ با اهمیت‌ (کمی‌) را کشف‌ نماید. اما، هم‌ مبلغ‌ (کمیت‌) و هم‌ ماهیت‌(کیفیت‌) تحریفها باید مورد توجه‌ قرار گیرد. نمونه‌هایی‌ از تحریفهای‌ کیفی‌ عبارت‌ است‌ از توصیف‌ نارسا یا نادرست‌ یکی‌ از رویه‌های‌ حسابداری‌ (در صورتی‌ که‌ احتمال‌ برود استفاده‌کننده‌ گزارشهای‌ مالی‌ با آن‌ توصیف‌ گمراه‌ خواهد شد) و عدم‌ افشا و نقض‌ مقررات‌ قانونی‌ (در صورتی‌ که‌ پیامدهای‌ محدود کننده‌ ناشی‌ از آن‌، عملیات‌ واحد مورد رسیدگی‌ را به‌ گونه‌ای‌ عمده‌ تحت‌ تاثیر قرار دهد).
6  .   حسابرس‌ باید احتمال‌ وقوع‌ تحریفهای‌ با مبالغ‌ کم‌ اهمیتی‌ را نیز مورد توجه‌ قرار دهد که‌ مجموع‌ آنها می‌تواند اثر با اهمیتی‌ بر صورتهای‌ مالی‌ داشته‌ باشد؛ برای‌ مثال‌، اشتباه‌ در بکارگیری‌ یکی‌ از رویه‌های‌ حسابداری‌ در پایان‌ ماه‌ هنگامی‌ می‌تواند نشانه‌ پدید آمدن‌ تحریف‌ بالقوه‌ با اهمیت‌ باشد که‌ آن‌ اشتباه‌ در پایان‌ هر ماه‌ تکرار شود.
7  .   حسابرس‌، اهمیت‌ را هم‌ در سطح‌ صورتهای‌ مالی‌ به‌ عنوان‌ یک‌ مجموعه‌ واحد و هم‌ در ارتباط‌ با هریک‌ از مانده‌ حسابها، گروه‌ معاملات‌ و رویدادها و موارد افشا مورد توجه‌ قرار می‌دهد. ملاحظاتی‌ چون‌ الزامات‌ قانونی‌ و مقرراتی‌ و ملاحظات‌ مربوط‌ به‌ هریک‌ از مانده‌ حسابهای‌ مندرج‌ در صورتهای‌ مالی‌ و روابط‌ بین‌ اقلام‌ صورتهای‌ مزبور نیز می‌تواند مبلغ‌ اهمیت‌ را تحت‌ تاثیر قرار دهد. درنتیجه‌، این‌ فرایند می‌تواند بر حسب‌ موضوع‌ مورد رسیدگی‌، به‌ مبالغ‌ مختلف‌ اهمیت‌ بیانجامد.
 8 .       حسابرس‌ در هریک‌ از مراحل‌ زیر باید اهمیت‌ را مورد توجه‌ قرار دهد:
 الف‌- تعیین‌ نوع‌ و ماهیت‌، زمان‌بندی‌ اجرا و حدود روشهای‌ حسابرسی‌ .
 ب‌  - ارزیابی‌ اثر تحریفها.
رابطه‌ بین‌ اهمیت‌ و خطر حسابرسی‌
9 .    حسابرس‌ هنگام‌ برنامه‌ریزی‌ حسابرسی‌ باید مشخص‌ کند که‌ چه‌ مواردی‌ می‌تواند صورتهای‌ مالی‌ را به‌ گونه‌ای‌ با اهمیت‌ تحریف‌ کند. براورد حسابرس‌ از اهمیت‌ مربوط‌ به‌ مانده‌ حسابهای‌ خاص‌ و گروه‌های‌ معاملات‌ و رویدادهای‌ مشخص‌، حسابرس‌ را در یافتن‌ پاسخ‌ برای‌ پرسشهایی‌ چون‌ کدام‌ اقلام‌ باید رسیدگی‌ شود و از نمونه‌گیری‌ آماری‌ و روشهای‌ تحلیلی‌ استفاده‌ گردد یا خیر، یاری‌ می‌رساند. پاسخهای‌ مزبور حسابرس‌ را قادر می‌کند روشهایی‌ از حسابرسی‌ را انتخاب‌ کند و بکار گیرد که‌ در مجموع‌، بتواند خطر حسابرسی‌ را به‌ سطح‌ قابل‌ قبولی‌ کاهش‌ دهد.
10 .  اهمیت‌ با خطر حسابرسی‌ رابطه‌ معکوس‌ دارد؛ یعنی‌ هر چه‌ مبلغ‌ اهمیت‌ بالا می‌رود، خطر حسابرسی‌ کاهش‌ می‌یابد و برعکس‌. حسابرس‌ برای‌ تعیین‌ نوع‌ و ماهیت‌، زمان‌بندی‌ اجرا و حدود روشهای‌ حسابرسی‌ باید این‌ رابطه‌ معکوس‌ را در نظر بگیرد؛ برای‌ مثال‌، چنانچه‌ حسابرس‌ پس‌ از برنامه‌ریزی‌ برای‌ اجرای‌ روشهای‌ خاص‌ حسابرسی‌ به‌ این‌ نتیجه‌ برسد که‌ مبلغ‌ اهمیت‌ قابل‌ قبول‌، پایین‌تر از براورد قبلی‌ وی‌ است‌، خطر حسابرسی‌ افزایش‌ می‌یابد. حسابرس‌ برای‌ جبران‌ این‌ افزایش‌ در خطر حسابرسی‌ یکی‌ از اقدامات‌ زیر را انجام‌ می‌دهد:
 الف‌-    کاهش‌ سطح‌ براوردی‌ خطر کنترل‌، در صورت‌ امکان‌، و تامین‌ پشتوانه‌ لازم‌ برای‌ سطح‌ جدید پایین‌تر، از طریق‌ انجام‌ آزمونهای‌ گسترده‌تر یا اضافی‌ کنترلهای‌ داخلی‌.
 ب‌ - کاهش‌ خطر عدم‌ کشف‌ از طریق‌ تعدیل‌ نوع‌ و ماهیت‌، زمان‌بندی‌ اجرا و حدود آزمونهای‌ محتوای‌ مورد نظر.
اهمیت‌ و خطر حسابرسی‌ در ارزیابی‌ شواهد حسابرسی‌
11 .  براورد حسابرس‌ از اهمیت‌ و خطر حسابرسی‌ در مرحله‌ برنامه‌ریزی‌ حسابرسی‌ می‌تواند متفاوت‌ از براورد وی‌ در مرحله‌ ارزیابی‌ نتایج‌ حاصل‌ از اجرای‌ روشهای‌ حسابرسی‌ باشد. این‌ تفاوت‌ می‌تواند از تغییر ایجاد شده‌ در شرایط‌ یا افزایش‌ شناخت‌ حسابرس‌ به‌ دلیل‌ انجام‌ دادن‌ رسیدگیها ناشی‌ شود؛ برای‌ مثال‌، چنانچه‌ حسابرسی‌ پیش‌ از پایان‌ دوره‌ مالی‌ برنامه‌ ریزی‌ شده‌ باشد، حسابرس‌ باید نتایج‌ عملیات‌ و وضعیت‌ مالی‌ را پیش‌بینی‌ و براساس‌ آن‌، اهمیت‌ و خطر حسابرسی‌ را براورد کرده‌ باشد. اگر نتایج‌ عملیات‌ و وضعیت‌ مالی‌ واقعی‌ به‌ گونه‌ای‌ عمده‌ متفاوت‌ از پیش‌بینی‌ حسابرس‌ باشد، براورد وی‌ از اهمیت‌ و خطر حسابرسی‌ نیز تغییر می‌کند. حسابرس‌ ممکن‌ است‌ در مرحله‌ برنامه‌ریزی‌ حسابرسی‌، میزان‌ اهمیت‌ را عمدا کمتر از میزانی‌ در نظر بگیرد که‌ برای‌ ارزیابی‌ نتایج‌ رسیدگیهایش‌ بکار خواهد گرفت‌. حسابرس‌ معمولا این‌ کار را به‌ منظور کاهش‌ احتمال‌ خطر وجود تحریفهای‌ کشف‌ نشده‌ و تامین‌ حاشیه‌ اطمینانی‌ برای‌ ارزیابی‌ اثر تحریفهای‌ کشف‌ شده‌ در جریان‌ حسابرسی‌، انجام‌ می‌دهد.
 
ارزیابی‌ اثر تحریفها
12 .     حسابرس‌ در ارزیابی‌ مطلوبیت‌ ارائه‌ صورتهای‌ مالی‌ باید با اهمیت‌ بودن‌ یا نبودن‌ مجموع‌ تحریفهای‌ اصلاح‌ نشده‌ای‌ را تعیین‌ کند که‌ در جریان‌ حسابرسی‌ کشف‌ شده‌است‌.
13 . مجموع‌ تحریفهای‌ اصلاح‌ نشده‌، هر دو مورد زیر را دربر می‌گیرد:
 الف-    تحریفهای‌ مشخصی‌ که‌ توسط‌ حسابرس‌ شناسایی‌ شده‌ است‌، شامل‌ اثر خالص‌ تحریفهای‌ مشخص‌ شده‌ در حسابرسی‌ دوره‌های‌ قبل‌ که‌ اصلاح‌ نشده‌ است‌.
 ب‌ - بهترین‌ براورد حسابرس‌ از سایر تحریفهایی‌ که‌ نمی‌تواند بطور مشخص‌ شناسایی‌ شود (یعنی‌، خطای‌ تعمیم‌ یافته‌).
 
14 .  حسابرس‌ باید با اهمیت‌ بودن‌ یا نبودن‌ مجموع‌ تحریفهای‌ اصلاح‌ نشده‌ را تعیین‌ کند. چنانچه‌ حسابرس‌ به‌ این‌ نتیجه‌ برسد که‌ این‌ گونه‌ تحریفها با اهمیت‌ است‌ باید از مدیریت‌ واحد مورد رسیدگی‌ بخواهد صورتهای‌ مالی‌ را اصلاح‌ کند یا باید روشهای‌ حسابرسی‌ را بطور گسترده‌تر اجرا کند تا بتواند خطر حسابرسی‌ را کاهش‌ دهد. در هر صورت‌، مدیریت‌ معمولا ترجیح‌ می‌دهد صورتهای‌ مالی‌ را بابت‌ تحریفهای‌ شناسایی‌ شده‌، اصلاح‌ کند.
15 .     چنانچه‌ مدیریت‌ واحد مورد رسیدگی‌ از اصلاح‌ صورتهای‌ مالی‌ خودداری‌ ورزد و نتایج‌ اجرای‌ گسترده‌تر روشهای‌ حسابرسی‌ نیز حسابرس‌ را نسبت‌ به‌ بی‌ اهمیت‌ بودن‌ مجموع‌ تحریفهای‌  اصلاح‌ نشده‌، متقاعد نکند، حسابرس‌ باید گزارش‌ خود را طبق‌ استاندارد حسابرسی‌ 700‌[1]، تعدیل‌ کند.
16 .  اگر مجموع‌ تحریفهای‌ اصلاح‌ نشده‌ای‌ که‌ حسابرس‌ شناسایی‌ می‌کند به‌ مرز اهمیت‌ تعیین‌ شده‌ نزدیک‌ شود، حسابرس‌ باید احتمال‌ این‌ که‌ حاصل‌ جمع‌ تحریفهای‌ کشف‌ نشده‌ (براوردی‌) و مجموع‌ تحریفهای‌ اصلاح‌ نشده‌ از مرز اهمیت‌ فراتر رود را مورد توجه‌ قرار دهد. در این‌ صورت‌، حسابرس‌ باید از طریق‌ درخواست‌ از مدیریت‌ برای‌ اصلاح‌ صورتهای‌ مالی‌ بابت‌ تحریفهای‌ شناسایی‌ شده‌ یا اجرای‌ روشهای‌ اضافی‌ حسابرسی‌، خطر مزبور را کاهش‌ دهد.
 


تالار گفتگوی حسابداری


Tags: