نویسنده موضوع: در اولین صبح عروســی  (دفعات بازدید: 1829 بار)

آفلاین SH.PT

  • کاربر جدید
  • *
  • سپاسگزاری ها
  • -تشکر کرده:
  • -تشکر شده:
  • ارسال: 40
  • امتیاز های کاربر: 21
  • دانشگاه: آزاد
  • مقطع تحصیلی: کارشناسی
در اولین صبح عروســی
« : ژانویه 08, 2013, 22:10:59 »
    در اولین صبح عروســی ، زن و شوهــر توافق کردند
    که در را بر روی هیچکس باز نکنند .
    ابتدا پدر و مادر پسر آمدند . زن و شوهر نگاهی به همدیگر انداختند .
    اما چون از قبل توافق کرده بودند ، هیچکدام در را باز نکرد .
    ساعتی بعد پدر و مادر دختر آمدند . زن و شوهر نگاهی به همدیگر انداختند . اشک در چشمان زن جمع شده بود و در این حال گفت : نمی تونم ببینم که پدر و مادرم پشت در باشند و در را روشون باز نکنم . شوهر چیزی نگفت ، و در را برویشان گشود . سالها گذشت خداوند به آنها چهار پسر داد . پنجمین فرزندشان دختر بود . برای تولد این فرزند ، پدر بسیار شادی کرد و چند گوسفند را سر برید و میهمانی مفصلی داد . مردم متعجبانه از او پرسیدند : علت اینهمه شادی و میهمانی دادن چیست ؟ مرد بسادگی جواب داد : چـــون این همـــون کسیــــه که ، در را برویم باز میکنـه !!


تالار گفتگوی حسابداری

در اولین صبح عروســی
« : ژانویه 08, 2013, 22:10:59 »

Tags: