نویسنده موضوع: نا هنجاري اقتصادي و هدفمندي يارانه ها  (دفعات بازدید: 2108 بار)

آفلاین azadavar

  • کاربر جدید
  • *
  • سپاسگزاری ها
  • -تشکر کرده:
  • -تشکر شده:
  • ارسال: 10
  • امتیاز های کاربر: 1
  • دانشگاه: ازاد اسلمي واحد لامرد
  • مقطع تحصیلی: کارشناسی
هم‌اکنون دو ناهنجاری در اقتصاد وجود دارد که اصلاح آنها، نقطه عطفی مفید و موثر در تاریخ ‏اقتصادی کشور ایجاد خواهد کرد به شرط آنکه رفتارهایی که باعث این ناهنجاری‌ها شده است، اصلاح ‏شود‎:

ناهنجاری اول، تفاوت قیمت حامل‌های انرژی در بازار داخل و خارج آنقدر زیاد بوده و هنوز هم هست ‏که قاچاق آن را به تجارتی پر سود تبدیل و اسراف در مصرف آن را تشویق می‌کند‎.
ناهنجاری دوم، پس از آنکه در اثر افزایش قیمت نفت، وابستگی کشور به ارز حاصل از صادرات آن ‏افزایش یافت و قیمت ارز، متناسب با تورم داخلی رشد نکرد یک بار دیگر شاهد چند نرخی شدن ارز ‏در کشور هستیم‎.
همان‌طور که بارها گفته‌ایم ریشه هر دو ناهنجاری فوق انتشار پول توسط بانک مرکزی است‎. ‎به ‏عبارت دیگر اگر حداقل بعد از اتمام جنگ تاکنون میانگین رشد نقدینگی سالانه کمتر از 15 درصد ‏بود، هم‌اکنون نه شاهد ارز دو نرخی بودیم و نه شاهد قاچاق حامل‌های انرژی و اسراف در مصرف آن، ‏ضمن آنکه مشکل بیکاری امروز جوانان ایرانی نیز وجود نداشت. درخصوص ادعای اخیر به مطالعات ‏انجام شده مندرج در صفحه اندیشه اقتصاد همین روزنامه مورخ سه‌شنبه 6/7/89 و شنبه ‏‎25/4/90 ‎مراجعه شود‎.
اما اینکه چرا به اینجا رسیده‌ایم ریشه در برخی رفتارها یا ذهنیت‌های غلط دارد که عمدتا ناشی از ‏آموزه‌هاي نادرست اقتصادي است. مثلا دیده شده که برخی اقتصاددانان، مفهوم قناعت را یک مفهوم ‏ضد توسعه می‌دانند؛ زیرا به اعتقاد آنان كه ريشه در فهم كينزي از اقتصاد دارد، مصرف کردن، امری ‏مفید یا حتی مقدس است. این موضوع باعث شده که در استفاده از واژه قناعت، اقتصاددانان اصیل، ‏دچار نوعی خجالت شده و از آن پرهیز کرده، مقصود خود را با واژه‌هاي دیگر منتقل کنند. رفتار یا ‏تلقی نادرست دیگر، این جمله منسوب به کینز است که «در بلند مدت همه ما مرده‌ایم.» دقیقا مفهوم ‏مندرج در همین جمله، باعث شده که لذت آنی استفاده از هروئین انتشار پول توجیه شده و نگاه بلندمدت ‏در اقتصاد، تبدیل به نگاه «دم غنیمت است» شود‎. ‎ضمنا مشکل فعلی اقتصاد آمریکا نیز به دلیل همین ‏مصرف‌گرایی آنها در چند ده سال گذشته بوده که هزاران میلیارد دلار بدهی را برایشان به ارمغان ‏آورده است، منتها فرق آمریکا با ایران در آن است که چون بیشتر دلارهای تازه منتشر شده در آمریکا ‏به خارج از کشور می‌روند به همین دلیل اثر تورمی خود را فعلا نشان نمی‌دهد؛ در صورتی که در ‏ایران اثر تورمی پول‌های منتشره بلافاصله خود را نشان می‌دهد. برعکس آمریکا، دو کشور چین و ‏آلمان که پس‌انداز ملی در آنها بیشتر است وضعیت اقتصادی بهتری در جهان دارند‎.
اما در خصوص هدفمندی یارانه‌ها به نظر مي‌رسد اولا تا زمانی که تورم تا حد سود سپرده‌ یک‌ساله ‏بانکی، کاهش نیافته باید اجرای مراحل بعدی آن را متوقف کرد؛ زیرا بی‌ثباتی پولی مضرتر از ‏یارانه‌هاي غیرهدفمند است ضمن آنکه واقعی کردن قیمت حامل‌های انرژی در وضعیت تورمی مانند ‏آن است که شخصی بخواهد پشت به خورشید دویده و سایه خود را جا بگذارد که امری محال است. ثانیا ‏بهتر است مراحل بعدی هدفمندی به صورت تدریجی و بدون پرداخت پول جدید به مردم انجام شود. به ‏عبارت دیگر افزایش سالانه 10 تا 15 درصدی قیمت حامل‌های انرژی، قابل تحمل بوده و هر دو طرف ‏تولیدکننده و مصرف‌کننده به راحتی خود را با آن هماهنگ می‌کنند. تجربیات متعدد گذشته حاکی از آن ‏است که افزایش تدریجی قیمت حامل‌های انرژی اثر تورمی بسیار ناچیزی دارد، به شرط آنکه بانک ‏مرکزی در انتشار پول از خود خویشتنداری نشان دهد‎.
اما به جای پرداخت نقدی به مردم می‌توان بیمه‌هاي ضعیف درمانی کنونی را به تدریج تقویت کرد‎. ‎یکی از دلایل ترجیح این روش نسبت به روش پرداخت نقدی آن است که درآمد اسمی که دولت در اثر ‏هدفمندی به دست می‌آورد به تدریج به دلیل افزایش هزینه‌ها کاهش می‌یابد در صورتی که نمی‌توان به ‏همان میزان از پرداخت نقدی مردم کم کرد.منبع :اكنوميس‎.‎

تالار گفتگوی حسابداری


Tags: