تالار گفتگوی حسابداری
عمومی => اخبار عمومی => علمی فرهنگی و هنری => نويسنده: adel mahdavi در دسامبر 10, 2012, 01:23:21
-
«هوالحق الیقین»
دورازنوازشهای دست مهربانت
دستان من در انزوای خویش تنهاست
بگذاردستانم رازدستت رابدانند
بی هیچ پروایی که دست عشق باماست
(زنده یادحسین منزوی)
آنسان که چشم گشودم،برسپیدی روشنان دیرفنا،هرآن خودراچونان تو؛تنهای.... تنها یافتم
درانزوای شب زدگی وبی فانوسی هردم تورا باخویش تنها....تنها....وتنهایافتم
ندانستم که بااین تنهایی باید بشکفم یاتهی وهیچ....وهیچ
باورکن....باورکن ازاین زندگانی هیچ نیاموختم هیچ. واین هیچ آموزی راچه خوش سروده استاداسلامی ندوشن که:
افسانه ی زندگی نداردپندی/کاونیست بجزروندی وآیندی
بخشدبه هزارعشوه نوبت چندی/وآنگاه بردبه خواب نادلبندی
وبازهم تو....وتوکه نمیدانم «پرنقش زدی این دایره ی مینایی وندانستم...وندانستم که درگردش پرگارت چه کردی.....
یاحق