تالار گفتگوی حسابداری

حسابداری => دوره کارشناسی و آمادگی کارشناسی ارشد حسابداری => حسابرسی => نويسنده: Raziyeh Nasiri در نوامبر 07, 2011, 15:49:37

عنوان: فلسفه حسابرسی
رسال شده توسط: Raziyeh Nasiri در نوامبر 07, 2011, 15:49:37
   فلسفه حسابرسی
عنوان: پاسخ : فلسفه حسابرسی
رسال شده توسط: رحیمی در دسامبر 15, 2011, 13:59:27
سازگاری مستمر یک حرفه و تغییرات محیط اجتماعی آن با روشها و رویه های مورد عمل، نیاز به تغییر ، اصلاح و یه هنگام رسانی مستمر روابط آن حرفه با صاحبکاران و دیگران دارد. مشکل افراد غیر حرفه ای در درک امکانات و محدودیت های یک حرفه نیز نقش مهمی در دشوار ساختن و استمرارتعیین مسئولیتهای مشخص دارد.عامل دیگر ، عدم تمایل کارورزان در توجه به این مشکل است.کارورزان که فرصتهای خوبی برای ارائه خدمات به صاحبکاران دارند و ممکن است در همان زمان با دادخواهی بسیار وقت گیری در مورد نتایج کار حرفه ای خود با ذی نفعان روبرو شوند.در این شرایط از او انتظار می رود که با همکاران خود در کمال خونسردی ،همفکری کرده و مشکل مذکور را به صورت واقع بینانه و فلسفی حل و فصل کند، بویژه در زمانی که نتایج دادخواهی مستقیما به زیان او باشد.


بدین ترتیب از حسابرسان مستقل انتظار می رود که نه تنها به عنوان افراد حرفه ای ،به نحوی کارآمد و مسئولانه رفتار کنند، بلکه قادر به توجیه عملیات رسیدگی خود در انطباق با استانداردهای مربوط به کارآیی و مراقبت حرفه ای نیز باشند.لذا آگاهی از این استانداردها و به کار گیری آنه به نحو مناسب ضرورت دارد.
موضوع مراقبت حرفه ای حسابرسان، موجب تغییر در مسئولیت مدیریت صاحبکار در خصوص تهیه و ارائه دقیق صورتهای مالی نمی شود.اما این موضوع، حسابرسان را ملزم می سازد تا نسبت به حد و مرز دقیق مسئولیتشان در برابر اشخاص و سازمانهایی که به صورتهای مالی اتکا کرده و بر مبنای اظهار نظر حسابرسان و استانداردهایی که منجر به این اظهار نظر شده است،عمل میکنند آگاه باشند.
یک فعالیت حرفه ای مانند حسابرسی، تنها زمانی میتواند از دیدگاه منافع عمومی کارآمد تلقی شود که افراد شاغل در ان از استانداردهای رفتاری تجویز شده آگاهی داشته و نسبت به بکارگیری آنها در عمل نیز متمایل و توانا باشند.البته نمیتوان از این حسابرسان انتظار برخورداری از مسئولت نامحدود در زمینه مراقبت حرفه ای داشت ، زیرا چنین توقعی هم غیر منطقی و هم غیر منصفانه است.
اما ازسوی دیگر نیز نمیتوان آنها را بر اعمال مهارتهایشان از هر گونه مسئولیت مبرا دانست. بنابراین ،مسئله اصلی برقراری موازنه ای منطقی و منصفانه بین این نقاط تضاد است. برقراری چنین موازنه ای فرایند مستمر خواهد بود ، فرایندی که در ان غیر از حسابرسان ومجامع حرفه ای ذی ربط، جامعه نیز استانداردهایی را که اعمال آن از سوی حسابرسان مورد انتظار است تعیین میکند.این مهم ، از طریق تصمیمات دادگاه ها و سایر روشهای اعمال قدرت عمومی از قبیل اظهار نظرها و انتقادهای رسانه ای تحقق مییابد.بدون تردید ،نیاز به حفظ اعتبار حسابرسی به عنوان فعالیتی حرفه ای که منافع اجتماعی و مالی معقولی را تامین میکند مستلزم داشتن رویکرد مثبت تری نسبت به وظیفه مراقبت حرفه ای از سوی حسابرسان است. از طرف دیگر ،استدلالهای منطقی اقتصادی بیان میکند که حسابرسان تنها زمانی به مسئولیتهای حسابری خود توجه میکنند که منافع اقتصادی این توجه ،از هزینه های اقتصادی آن(از جمله هزینه های دادخواهی )بیشتر باشد.بنابراین مسئولیت حسابرسان در خصوص مراقبت حرفه ای در هر مقطعی از زمان بر اساس ترکیبی از اسانداردهای رفتاری ، قانونی و حرفه ای در چارچوبی از تغییرات انتظار عمومی قابل تغییر است.
بر اساس تلقی «موتز و شرف» مفهوم مراقبت حرفه ای بر محتاط بودن افراد شاغل د رحسابرسی مبتنی است. این نکته رویکردی است که مورد اقبال «فلینت» نیز قرار گرفته و برای تشریح موضوع مورد نظر ، در این متن نیز مورد اقتباس واقع شده است.بر اساس استدلال موتز و شرف در خصوص حسابرسان مستقل، مفهوم حسابرس محتاط، تصویری است از یک کارشناس که قضاوت حسابرسی خود را حتی المقدور براساس هنجارهای حرفه و انتظارات زمان خود و همچنین بر اساس تجارب حسابرسی پیشین خویش اعمال میکند.
مفهوم عملی حسابرسی محتاط، به تدریج از طریق به کار گیری استانداردهای حسابرسی مشخص توسط نسل های مختلف حسابرسان در شرایط گوناگون شکل گرفته است.اما ازآنجا که انتظارات جامعه از حسابرسان در طول تاریخ تغییر یافته و لزوما در استاندارهای تعریف شده نیز انعکاس پیدا نکرده است، ممکن است حسابرسان شغل خود را همواره در معرض چالش در دادگاهها تلقی کنند.به ویژه زمانی که از طرف فردی زیان دیده شکایتی مطرح میشود.لذا به نظر میرسد که عملکرد حسابرسان باید در پرتو شناخت از نیازها و انتظاراتی که از آنان وجود دارد، تفسیر شود.
بدین ترتیب تمرکز مستمر حسابرسان بر وظیفه مراقبت های حرفه ای در رابطه با انتظارات جامعه از آنان ضروری به نظر میرسد. درچنین شرایطی استانداردهای صریح حسابرسی برای افراد شاغل در حسابرسی که باید مراقبت حرفه ای کاملی داشته باشند ، چیزی بیش از رهنمودها به شمار نمی رود.اگر چه استانداردها از صلاحیت قدرت کافی برای رعایت کردن برخوردارند ، اما آنها را نباید به عنوان شواهدی قاطع و مسلم برای کارایی عملیات حسابرسان تلقی کرد.لذا ، حسابرسان باید به عنوان افراد حرفه ای و کارشناس توجه داشته باشند که د رمحیط تخصصی فعالیت می کنند که استانداردها ثابت نبوده و کم و بیش از پویایی برخوردار می باشد و نهایتا در دادگاهها که متولی منافع عمومی هستند ، تعیین می شوند.
حسابرس ، به طور مشخص باید همواره در فعالیت هایش ، در هر شرایطی مهارت و مراقبت معقولی را به کار گیرد. بر این مبنا درتعیین آنچه به عنوان مهارت و مراقبت معقول تلقی می شود باید به رویکرد قضایی و احکام صادره د راین رابطه، وظایف خاص حسابرسی بر اساس قرارداد فی ما بین ، استانداردهای صریحی که توسط مجامع حرفه ای و سایر نهادها ی قانونی تدوین شده اند، درجه اعتماد به مدیریت صاحبکار، احتمال عملیات متقلبانه ، قابلیت و کفایت شواهد و آزمون های حسابرسی و بالاخره نقاط قوت و ضعف موجود در کنترل های داخلی نیز توجه داشت .
در ایفای هر کدام از وظایف حسابرسی ، حسابرسان برای رسیدن به اهداف مورد نظر ، مراقبت حرفه ای لازم را به طور کارآمد اعمال میکنند.با این حال درک نادرست ذهنی یا عینی این موقعیت، به کژ فهمی افراد و سازمانها از اهداف و مسئولیت حسابرسان خواهد شد. این موضوعی است که معمولا از آن به فاصله انتظارات تعبیر میشود و به تفاوت های بین آنچه دلایل و انگیزه حسابرسان از حسابرسی و آنچه افراد و سازمانهای استفاده کننده از گزارشهای حسابرسی از آن انتظار دارند مربوط میشود.
انتظار عمومی از حسابرسان در مورد تقلب و اشتباه ، معمولا بر اساس این تلقی بیان میشود که وظیفه حسابرسان تایید عاری بودن صورتهای مالی از این عوامل است .از طرف دیگر ، در جامعه حسابرسان اعتقاد بر این است که طراحی عملیات حسابرسی به گونه ای که تمام اعمال غیر قانونی را کشف کند غیر ممکن است .اما حسابرسان مذکور باید نسبت به عملیات و تصمیم گیری های خود در خصوص احتمال وجود تقلبب و اشتباه با اهمیت حساسیت به خرج دهند.
بدین ترتیب میتوان گفت که این مسئله زمانی ظاهر میشود که انتظارات عمومی از حسابرسان فراتر از قابلیت هایی باشد که حسابرسان در حال حاضر برای دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده حسابرسی به کار می بندند.با این وجود حسابرسان میدانند که استنکاف کامل از چنین مسئولیتی معقول و منطقی نیست . بر این اسا س ملاحظه می شود که وضعیت کنونی استانداردهای حسابرسی انتشار یافته، تایید تلویحی چنین مسئولیتی از سوی حسابرسان است.
در مورد اعلام خطر در زمان ورشکستگی، از حسابرسان انتظار میرود به عنوان افراد حرفه ای اظهار نظری عینی که دارای بار اطلاعاتی لازم برای تصمیم گیری افراد باشد ، ارائه کنند.به ویژه این که، حسابرسان در جایگاهی قرار دارند که به شواهد و مدارک خصوصی در مورد عملیات واحد مورد رسیدگی و همچنین توان مالی آن از منظر تداوم فعالیت ، دسترسی دارند.البته مواردی وجود دارد که از نظر تاثیر بر تصمیم گیری های مختلف بسیار با اهمیت هستند، اما به دلیل کمی نبودن و لذا عدم انعکاس در صورتهای مالی، در معرض رسیدگی حسابرسان قرار نمی گیرند.انتظاری که از حسابرسان وجود دارد این است که کارشناس در زمینه حسابداری باشند نه کارشناسی در زمینه تمام موارد عمومی کسب و کار.
به طور خلاصه مسائلی که از منظر حسابرسان مطرح میشود ، اما در عملیات حرفه ای آنها به عنوان بخشی از وظایف حسابرسی ظاهر نمی شود وصور مختلفی را از فاصله بین انتظارات عمومی و آنچه به عنوان وظیفه مراقبت حرفه ای در حسابرسی تلقی می شود و نشان میدهند به شرح زیر میباشند:
-اطمینان دادن از اینکه تمامی الزامات قانونی موثر بر شرکت، رعایت شده اند.
- تضمین صحت محتوای حسابداری صورتهای مالی حسابرسی شده
-قضاوت در خصوص اثر بخشی و کفایت عملیات و مدیریت
درباره موضوع مسئولیت در قبال اشخاص ثالث باید گفت، موضوع مورد حسابرسی حسابرسان، مجموعه صورتهای مالی است که در هر سال برای ارائه مستقیم به سهامداران تهیه میشود.اما این صورتها، به مثابه یک کالای عمومی برای طیف های مختلفی از سایر استفاده کنندگان نیز قابل استفاده و دسترسی هستند. مشکل اساسی حسابرسان د راین زمینه این است که آیا آنان در مقابل اشخاص ثالث نیز که ممکن است در اثر اتکا به صورتهای مالی حسابرسی شده و در رابطه به اعمال مراقبت حرفه ای مسئولیت دارند یا خیر؟
در طی سالیان متمادی ، دادگاهها در سایر کشورهای مختلف تلاش کرده اند که با تلقی مراقبت حرفه ای به عنوان وظیفه نانوشته غیر قابل انکار ، پاسخ این سوال را بدهند.البته هیچ گاه توافق همگانی در مورد این مساله وجود نداشته است.
بنابراین تشخیص انتظارات و ومنافع مورد نظر اشخاص در هر مقطع زمانی و بر اساس شرایط ویژه هر فرد و سازمان برای حسابرسان بسیار دشوار است.وضعیت همواره در حال تغییر است و لذا شگفت آور نیست اگر ببینیم که حرفه حسابرسی به عنوان نهاد اجتماعی در صدد چارچوب بندی و محدود سازی مسئولیت اعضای خود است.
یک توجیه برای چنین رویکرد محتاطانه ای میتواند مراجعه به تعدادی از احکامی باشد که در دادگاهها، در مقاطع زمانی مختلف و در رابطه با حسابرسان، و به طور کلی حرفه حسابداری صادر شده ات، برخی از این موارد عبارتند از:
رکس علیه کیلسنت(1932) - اسکات و دیگران علیه شرکت ساختمانی بارکرایس(1968) - ایالات متحده علیه سایمون(1969) – شرکت گواهی حوالجات پیسیفیک علیه فوریسث و دیگران(1970) –ایالات متحده علیه وی نر(1978)
نکته آخر این که وظیفه مراقبت حرفه ای حسابرسان در زمینه شواهد حسابرسی تنها به مقدار شواهد کسب شده توجه ندارد . حسابرس باید بیشتر از مقدار ، به کیفیت شواهد و به ویژه کیفیت منبع کسب شواهد اهمیت دهد.
امروزه مسئله اصلی تعیین قابلیت اعتماد منابع کسب آنها برای فراهم آوردن مبنای اظهار نظر در مورد کیفیت مورد انتظار صورتهای مالی تهیه شده است.



Orignal Thread: خلاصه فصل دهم کتاب فلسفه حسابرسی -مراقبت حرفه ای حسابرسی, Author:
عنوان: پاسخ : فلسفه حسابرسی
رسال شده توسط: استار در دسامبر 15, 2011, 14:47:21
كتاب فلسفهء حسابرسي دكتر يحيي حساس يگانه استاد دانشكدهء مديريت و حسابداري دانشگاه علامه طباطبايي  در بهمن ماه سال ۱۳۸۵ به عنوان كتاب سال جمهوري اسلامي ايران معرفي و از آن تقدير شد. پس از انتخاب این کتاب شاهد نقدها و حمایتهای اساتید و صاحبنظران حسابداری و حسابرسی از این کتاب بوده ایم که گاهاْ از مسیر نقد و حمایت خارج شده و کار به درگیریهای رسانه ای تبدیل شده است.اين دومين باري است كه از تاليف‌هاي اين استاد دانشگاه در اين مراسم تقدير مي‌شود.مصاحبه ای به همین مناسبت روزنامه سرمایه با وی ترتیب داده که خواندن آن خالی از لطف نیست.در قسمتهای بعدی نقدها و حمایتهای اساتید و صاحبنظران حسابداری و حسابرسی  از کتاب فلسفه حسابرسی در این وبلاگ به نمایش در خواهد آمد.

از چه زماني كار حسابداري را شروع كرديد؟

من سيكلم را كه تمام كردم حسابدار شدم. چون درآمد خوبي براي خانواده داشت در يك شركت با نام پارس لوكس به عنوان كمك حسابدار استخدام شدم. شركت پارس لوكس توليدكنندهء اتوبوس بود كه بعدها ورشكست و توسط بنياد خريداري شد.

آن موقع با حسابداري آشنايي داشتيد؟

من با  حسابداري آشنا نبودم اما به دنبال كار بودم به اين كارخانه مراجعه كردم و آن‌ها گفتند ما يك كمك حسابدار نياز داريم چون خوش خط بودم، استخدامم كردند. از كمك حسابداري شروع كردم. رفته رفته كمك حسابدار صنعتي شدم.

چگونه به تحصيلات‌تان مي‌رسيديد؟

همزمان با كار از تحصيلم غافل نبودم و در كلاس‌هاي روزانه نوبت ظهر كه  از ساعت چهار بعدازظهر شروع مي‌شد درسم را ادامه دادم. ديپلم رياضي گرفتم در كنكور شركت كردم و معماري شهيد بهشتي و در شيراز رشتهء مكانيك قبول  شدم و در چند دانشكدهء ديگر هم پذيرفته شدم اما چون در جايي كه كار مي‌كردم، مدير مالي حقوقش دو برابر يك مهندس بود احساس كردم اگر در اين رشته ادامه تحصيل بدهم مشكلات خانواده را راحت‌تر حل و فصل مي‌كنم بنابراين رفتم رشتهء حسابداري و نزد مرحوم عزيز نبوي ليسانس را در سه سال و نيم گرفتم چون تابستان‌ها هم درس مي‌خواندم. در همان هنگام هم كار مي‌كردم تا به عنوان مدير مالي يك كنسرسيوم فعاليتم را آغاز كردم.

كدام كنسرسيوم؟

كنسرسيوم مركوري كه قبل از انقلاب فعال بود و 15 شركت داشت. بعد از كمي فعاليت، در كنكور فوق ليسانس قبول شدم. در همان وضعيت طراحي سيستم‌ها را براي شركت‌هاي مختلف راه‌اندازي كردم. 10 سال اين كار را انجام و بعد از اخذ مدرك فوق ليسانس به عنوان استاد مدعو در برخي دانشگاه‌ها تدريس مي‌كردم و در حال حاضر نزديك به 20 سال است كه در دانشگاه علامه تدريس مي‌كنم.

چه زماني دكترا گرفتيد؟

ما دكتراي حسابداري در ايران نداشتيم و اولين گروهي بوديم كه در طرح  Tocten  كه سازمان ملل باني آن بود شركت كرديم و از سال 1372 برخي استادان ايراني كه در خارج از كشور بودند به ايران آمدند و آموزش مي‌دادند.

چرا اين قدر دير دكتراي حسابداري به ايران آمد؟

چون استاداني كه دورهء دكترا تدريس كنند، نداشتيم. دكتر ثقفي باني شد كه استادان ايراني را از كشورهاي مختلف دعوت كند تا  به ما آموزش بدهند.

چند نفر تحت آموزش قرار گرفتند؟

از ميان 120 نفر، هشت نفر پذيرفته شدند كه من هم جزو آن ها بودم. در سال 78 موفق شدم، دكترا بگيرم. از آن زمان به بعد و با توجه به افزايش تعداد استادان حسابداري به فكر تاسيس مقطع دكترا افتاديم و اكنون چهارمين يا پنجمين دورهء آن را سپري مي‌كنيم.

به غير از تدريس در دانشگاه و فعاليت حرفه‌اي در زمينهء حسابداري چه فعاليت‌هايي ديگري داشته‌ايد؟

من از اعضاي قديمي انجمن حسابداران خبره هستم و از سال 1366 به بعد كه نشريهء حسابدار منتشر مي‌شود در آن مقالاتي را منتشر مي‌كردم.

دربارهء چه موضوعاتي؟

حسابداري و حسابرسي. دو جلد كتاب حسابداري يك براي دانشگاه پيام نور تاليف كردم كه آن كتاب هم، كتاب سال جمهوري اسلامي شد.   

تاكنون چند كتاب تاليف كرده‌ايد؟   

چهار كتاب.   

اين كتاب‌ها منابع آموزشي هستند؟   

به‌عنوان كتاب درسي از همه آن‌ها استفاده مي‌شود.   

كتاب فلسفهء حسابرسي هم كتاب درسي است؟

اين كتاب مرجع است اما هيچ كدام از اين‌ها افتخار زندگي‌ام نيست. افتخار زندگي‌ام اين است كه شاگرد بانيان حسابداري در كشور بوده‌ام.   

چه كساني بوده‌اند؟

زنده‌ياد دكتر عزيز نبوي كه پدر حسابداري مالي ايران است، اسماعيل عرفاني كه پدر حسابرسي است و اين افتخار را دارم كه پلي بين بانيان حسابداري كشور و نسل جديد حسابداران هستم. البته نبايد دكتر سجادي و دكتر نقبي را از ياد ببرم كه دو استاد بزرگوار من بودند.   

فرق حسابداري و حسابرسي چيست؟

حسابرسي و حسابداري در همه جا به‌عنوان يك رشته مستقل از هم پذيرفته شده نيست ولي بين اين دو فرق‌هاي اساسي است. حسابرسي يك علم جدا و ويژه است كه با حسابداري فرق دارد، هرچند كه اين دو با هم همزادند. هرچند كه حسابرس‌ها قبل از اين‌كه حسابرس باشند، حسابدار بوده‌اند.   

يعني كسي كه مي‌خواهد حسابرس باشد، بايد ابتدا حسابداري بداند؟   

قاعدتاً اين گونه است. چون استانداردهاي اصول حسابداري معيار ارزيابي حسابرس است در مورد صورت‌هاي مالي، بنابراين معيارها را بايد ياد بگيرند ولي اين به معناي آن نيست كه علم جدايي نيست. حسابداري سازنده است اما حسابرسي نقاد است.   

هر دو علم هستند يا فن؟

هر دو علم هستند. اگرچه دكتر نقبي در دههء 60 ميلادي و دههء 40 شمسي ما، در كتاب خودش به «فن» اشاره مي‌كند و در كشورهاي خارجي هم همين طور بود اما من معتقدم كه هر دو علم هستند.   

شما گفتيد كه حسابداري سازنده است و حسابرسي نقاد است. اين يعني چه؟

حسابداري مصالح و موادش را از رويدادهاي مالي مي‌گيرد. اين‌ها را با اصول و استانداردهايي پردازش مي‌كند و در قالب صورت‌هاي مالي، گزارش مي‌كند. يعني ساختماني به نام صورت‌هاي مالي مي‌سازد ولي حسابرسي چيزي را نمي‌سازد، حسابرسي ساختمان ساخته شده را ارزيابي مي‌كند. مثل فرق بين نويسنده و منتقد است.   

شما مي‌گوييد هر دو علم است. اما دكتر نقبي در دههء 40 گفته كه حسابداري يك فن است. استدلال شما چيست؟   

هم حسابداري و هم حسابرسي از علوم ديگر، چيزهايي را وام گرفته‌اند. در حسابداري آمار، رياضي و در حسابرسي هم نمونه‌گيري در رشته‌هاي آماري را داريم.از اين نظر مي توان گفت اين دو علم هستند.   

چرا اين علم دير وارد كشور ما شده است؟

حسابداري و حسابرسي به شيوهء كنوني‌اش جوان است.سال 1494 ميلادي يك نقطه عطف براي اين رشته به حساب مي‌آيد.   

چرا؟   

چون قبل از اين تاريخ شيوه‌هاي حسابداري، قديمي و يكسويه بود. سال 1494دانشمند جواني  رساله رياضياتي در ايتاليا چاپ كرد به نام «فروكاپاچلو» آقاي پاچلو پدر حسابداري در طول تاريخ است. در فصل هشتم و نهم به دفاتر حسابداري اشاره كرده و دفاتر روزنامه و كل را مطرح كرده است. شكل‌هاي اين دفاتر را لئوناردو داوينچي نقاش برجسته طراحي كرده است. اين كتاب الان در موزه رم است. بعد معادله‌اي پاچلو مطرح كرده است كه اين معادله هنوز تئوري حسابداري را مي‌سازد كه دارايي مساوي است با بدهي به‌علاوه سرمايه. اين معادله هنوز پابرجاست، پس علم است. از آن زمان به بعد اين علم جديد است چون تا زمان انقلاب صنعتي چندان مطرح نبود، بعد از آن نياز بشر باعث شد كه حسابداري رواج پيدا كند.

آقاي دكتر! نقش يك حسابدار در قوام و دوام يك سازمان چقدر است؟   

تمام فعاليت‌هايي كه در جامعه انجام مي‌شود به جابجايي ثروت ختم مي‌شود، به بده‌بستان ختم مي‌شود بنابراين هيچ رشته‌اي پيدا نمي‌كنيد كه به اندازه حسابداري درگير ماجراهاي انساني و بشري باشد.   

بنابراين نقش حسابداري- حسابرسي به عنوان دانشي كه در رشد و توسعه انساني نقش ويژه داشتند انكارناپذير است.

شما از علم‌تان تا چه اندازه در اقتصاد خانواده استفاده كرده‌ايد؟

البته كوزه‌گر از كوزه شكسته آب مي‌خورد. ما در منزل يك كشويي داريم كه مقداري از پول‌هايي كه بايد مصرف شود را آن‌جا مي‌گذاريم و هر كس به مقداري كه نياز دارد از آن صندوق برمي‌دارد. اين كار يك نكته تربيتي را هم در ذات خود دارد كه من و همسرم به بچه‌ها ياد مي‌دهيم كه هزينه‌هاي خود را محاسبه شده انجام دهند.

چه شد كه شما به فكر نوشتن كتابي دربارهء فلسفه حسابرسي افتاديد؟

در رشته حسابداري و حسابرسي، كتاب‌هاي اصول حسابداري و سرفصل‌هاي مختلف درباره اصول حسابرسي زياد داريم ولي كتاب‌هاي مرجعي كه چيستي و چرايي يك علم را بيان كنند، معمولاً كتاب‌هاي اقتصادي نيستند، چون مخاطبانش بسيار خاص هستند. احساسم اين بود كه داشتن كتاب‌هاي مرجع مي‌تواند خدمتي باشد در رشد و توسعه دانش حسابداري كشور.

در اين كتاب به دنبال چه بوديد؟

در اين كتاب ما از منظر فلسفه به حسابرسي نگاه كرده‌ايم. معرفت انسان از دنياي پيرامونش به سه شيوه حاصل مي‌شود; يك شيوه هنري است كه از احساس دروني نشات مي‌گيرد، در مقابل آن شناخت و معرفت علمي را داريم كه به پديده‌هاي بيروني و محسوس مي‌پردازد مانند علم شيمي و فيزيك و غيره، روش ديگر بين اين دو قرار مي‌گيرد كه هم از اين بهره مي‌گيرد و هم از آن. برخي جاها نمي‌توان همه چيز را با اتكا به يكي از دو شيوه اول بيان كرد. فلسفه روشي است كه به انسان بصيرت مي‌دهد كه در يك نظام كلي موضوع را نگاه كند. موضوع كتاب فلسفه حسابرسي، موضوع معرفت‌شناسي و پديده‌شناسي علم حسابرسي  است.

شما چرا سراغ فلسفه حسابرسي رفتيد. چرا به حسابداري نپرداختيد؟

من به حسابرسي علاقه ويژه‌اي دارم. علاوه بر اين سال‌ها در موسسات بزرگ در اين راه فعاليت كرده‌ام.

چرا به حسابرسي علاقه‌منديد؟

به‌خاطر اين‌كه نقاد است، ذهن پويا مي‌خواهد.

نوشتن اين كتاب چند سال طول كشيد؟

هشت سال فيش جمع كردم، دو سال هم نوشتم و پاره كردم تا اين‌كه در اوايل سال 84 تحويل ناشر دادم.

به نظر شما نگاه جامعه به حسابدارها چگونه است؟

اگر كمي به عقب برگرديم، در گذشته فكر مي‌كردند حسابدارها ميرزابنويس حجره‌ها هستند. يكي از دوستان هميشه تعريف مي‌كرد كه مادرشان به او كه مديرمالي يك كارخانه بزرگ بوده مي‌گفته «ميرزابنويس برو سر كارت» آن دوست اضافه كرد كه مادر من به عنوان يك عضو از جامعه سنتي، ما را ميرزابنويس مي‌خواند اما فكر مي‌كنم برداشت جامعه براساس تحولات اجتماعي و اقتصادي شكل مي‌گيرد. صحبت آن مادر گرامي مربوط به دوره‌اي است كه ما كارخانه‌هاي بزرگ زياد نداشته‌ايم ولي بعدها با تاسيس كارخانه‌هاي بزرگ و افزايش آن‌ها، حسابدارها كم‌كم به نقطه‌اي رسيدند كه بدون وجود آن‌ها بنگا‌ه‌هاي بزرگ قابل اداره شدن نيستند و جامعه درباره اين دو رشته به درك بهتري رسيده است.

اضافه بر اين وقتي منافع گروه‌هاي كثيري باهم  در بازاري منسجم به نام بورس تداخل پيدا مي‌كند اين رشته خدمات خود را بيش‌تر عرضه مي‌كند و كم‌تر كسي است كه با رشته‌ما آشنايي نداشته باشد.

+ نوشته شده توسط مجتبی ملکی چوبری در و ساعت 12